مهتاب
من در حریم جذبه ی تو آب می شوم
در بستر نگاه تو مهتاب می شوم
ای خفته بر لبان تو گل واژه های بکر
بگشای لب به گفته که بی تاب می شوم
من تشنه ی کویر صداهای خسته ام
با نغمه ی لبان تو سیراب می شوم
آغوش تو تبلور عطر شکوفه هاست
با سکر بوسه های تو همخواب می شوم
ای رود، ای زلالی او از من ز تو
بی تو سکوت خسته ی مرداب می شوم
شاعر : ناصر قلعه وند
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
وقتی که تو می آیی
از زمزمه لبریزم وقتی که تو می آیی
از گریه نپرهیزم وقتی که تو می آیی
مغلوب غم غربت افتاده ی تقدیرم
از شوق به سر خیزم وقتی که تو می آیی
هم ساکت و هم گویا گم گشته و جادویی 
رویایی و پاییزم وقتی که تو می آیی
آسیمه تر از باران مفهوم طراوت را
بر پای تو می ریزم وقتی که تو می آیی
دستان بلاجویم مظلوم رفاقت ها
بر گردنت آویزم وقتی که تو می آیی
تاریک و ملال آور چون روح شبم بی تو
سرشار و دل انگیزم وقتی که تو می آیی
شاعر : ناصر قلعه وند
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
مجموعه شعر به شیوه ی باران
اثر ناصر قلعه وند

خلوت صحرا
من از گفتن نمی ترسم دلم دریاست می دانم
کویری لهجه ام یاد آور سیناست می دانم
پر از آشوب و بیداری ولی خاموش می مانم
سکوت تلخ من آرامش دریاست می دانم
شدم پنهان میان جلوه های زندگی اما
غم از پشت نگاه خسته ام پیداست می دانم
در این میدان خالی از رفاقت های مجنونی 
حضورم چون شکوه خلوت صحراست می دانم
سرود من زلالی روشن و باران پاییزی
توهم زا، زبان رنگی رویاست می دانم
شاعر : ناصر قلعه وند
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
غروب ساده
سی سال کم نیست
این همه راه با تو
تا دور ها،
تا شیب رویا 
نازکانه ترین صدا را 
پهلو به پهلو
دویده ام
اینک
بال پرندگان
راز عبور تو را
«ترانه»
گفتی بخند
شکوفا شدم
گفتی ببار
دریا از دستانم جاری شد
گفتی بخوان 
و شهری پر از ترانه شد
با لب های مردی که
گم شده بود
در رویا هایش
شاعر : ناصر قلعه وند
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com


معرفی یک شاعر
ناصر قلعه وند یکی از همکاران قدیمی من در ساختمان شماره یک مخابرات سید خندان است. او با حسین منزوی و حسین آهی دوست و با من و رضا عبدالهی همکار بوده است.
نامبرده در دههی پنجاه از معروفیت خاصی برخوردار بود، حتا بسیار معروفتر از حسین منزوی!
در همان دهه، بسیاری از شعرهای دل انگیزش در مجلات جوانان، سپید و سیاه و ... به چاپ رسید و از زمانی که وارد شرکت مخابرات شد، دیگر کمتر به کار سرودن شعر پرداخت و در نتیجه از معروفیت او بسیار کاسته شد. در دههی هفتاد، من و ایشان درباره ی شعر معاصر با مرحوم صفا لاهوتی، رییس شورای شعر آن زمان در تالار وحدت دیدار و گفتگو کردیم.
سه مقالهی ادبی از او در مجله ی «آزما» نشر یافته که در پایگاه اطلاع رسانی اینترنت موجود است. به سال ۱۳۷۳ یک دوبیتی از ایشان در مجموعه دوبیتی های شاعران امروز به کوشش مجید شفق (چاپ دوم) به چاپ رسیده است.
گه گاه من و ناصر در مورد هنر شعر روز به بحث و تبادل نظر می پرداختیم! نامبرده دارای افکار شاعرانه ی مطبوعی است و در سرودن غزل و سروده های ناموزون، «شعر سپید» طبعی لطیف و دستی توانا دارد.
از نیمهی دههی هفتاد تاکنون از او بیخبرم و چنانچه کسی از بستگانش در گوگل مطلبم را مطالعه میکند، مرا از حال او باخبر سازد.
آقای مجید شفق خواهرزادهی شاعر معاصر، مهدی سهیلی پس از خواندن عبارات فوق، پیامی برای من ارسال کردهاند که بدین شرح است:
مطلب زیر را در کتاب غزلهای شاعران امروز با دو غزل از ناصر قلعه وند نوشتهام:
ناصر قلعه وند در سال ۱۳۳۳ خورشیدی در شهر ری دیده به جهان گشود. وی از شاعرانی است که بیشتر به شعر منثور پرداخته؛ خود در این باره مینویسد: بیشتر شعر سپید میگویم اما غزل دغدغهای است که هرگز رهایم نکرده است.
قلعه وند کارمند شرکت مخابرات ایران است و در تهران زندگی می کند و هنوز کتاب شعری از او منتشر نشده است.
مجید شفق
*
به تاریخ یکم بهمن ماه ۱۳۹۷ زهرا دختر کوچک ناصر قلعه وند، مطلب مرا خواند و از طریق همین وبلاگ برای من پیغام گذاشت:
سلام، پدرم به سال ۸۸ به علت ناراحتی قلبی بر اثر سکته به رحمت ایزدی پیوستهاند و مادرم به سال ۹۱ مجموعه شعری از مرحوم پدرم به چاپ رساندهاند، به نام: به شیوهی من، به شیوهی باران
امیدوارم به این اثر پر ارزش دست یابید و از سرودههای گرانمایهی مرحوم ناصر قلعه وند بهره برید.
روانشان شاد. خدایش رحمت کناد.
نمونه شعر او:
حجم درد
سراپای وجودم حجم درد است
رخم از درد و غم چون فصل زرد است
نمی دانم چه سازم با غم خود
در این حال و هوا یاد تو کرده است

تسلیم بلا
زخمم از سنگ شما بود نمی دانستم
سینه تسلیم بلا بود نمی دانستم
گر چه با هق هق بی وقفه مجابم کردی
آن همه گریه ریا بود نمی دانستم
سعی بسیار نمودم که کنم همرهیت
راه من از تو جدا بود نمی دانستم
پلی از عاطفه بر راه نگاهت بستم
طرح این شیوه خطا بود نمی دانستم
گریه از هجرت مرغان مهاجر کردی
گریه هم دام شما بود نمی دانستم
زندگی روح تفاهم به سرایم می برد
باورم بین که چه ها بود نمی دانستم
شاعر : ناصر قلعه وند
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com

مهتاب
من در حریم جذبهی تو آب میشوم
در بستر نگاه تو مهتاب میشوم
ای خفته بر لبان تو گل واژههای بکر
بگشای لب به گفته که بیتاب میشوم
من تشنهی کویر صداهای خستهام
با نغمهی لبان تو سیراب میشوم
آغوش تو تبلور عطر شکوفههاست
با سکر بوسههای تو همخواب میشوم
ای رود، ای زلالی او از من ز تو
بیتو سکوت خستهی مرداب میشوم
شاعر: ناصر قلعه وند
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
وقتی که تو میآیی
از زمزمه لبریزم وقتی که تو می آیی
از گریه نپرهیزم وقتی که تو می آیی
مغلوب غم غربت افتاده ی تقدیرم
از شوق به سر خیزم وقتی که تو می آیی
هم ساکت و هم گویا گم گشته و جادویی
رویایی و پاییزم وقتی که تو می آیی
آسیمه تر از باران مفهوم طراوت را
بر پای تو می ریزم وقتی که تو می آیی
دستان بلاجویم مظلوم رفاقت ها
بر گردنت آویزم وقتی که تو می آیی
تاریک و ملال آور چون روح شبم بی تو
سرشار و دل انگیزم وقتی که تو می آیی
شاعر : ناصر قلعه وند
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
مجموعه شعر به شیوه ی باران
اثر ناصر قلعه وند 
خلوت صحرا
من از گفتن نمی ترسم دلم دریاست می دانم
کویری لهجه ام یاد آور سیناست می دانم
پر از آشوب و بیداری ولی خاموش می مانم
سکوت تلخ من آرامش دریاست می دانم
شدم پنهان میان جلوه های زندگی اما
غم از پشت نگاه خسته ام پیداست می دانم
در این میدان خالی از رفاقت های مجنونی
حضورم چون شکوه خلوت صحراست می دانم
سرود من زلالی روشن و باران پاییزی
توهم زا، زبان رنگی رویاست می دانم
شاعر : ناصر قلعه وند
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
غروب ساده
سی سال کم نیست
این همه راه با تو
تا دور ها،
تا شیب رویا
نازکانه ترین صدا را
پهلو به پهلو
دویده ام
اینک
بال پرندگان
راز عبور تو را
«ترانه»
گفتی بخند
شکوفا شدم
گفتی ببار
دریا از دستانم جاری شد
گفتی بخوان
و شهری پر از ترانه شد
با لب های مردی که
گم شده بود
در رویاهایش
شاعر: ناصر قلعه وند
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com