وسایل نقلیه یا وسائط نقلیه؟
از نظر این حقیر واژهی "وسیله" در لغت به معنای: (آلت، ابزار، دستاویز) است و واژهی "واسطه" در لغت به معنای: (هر چیز که در میان یا وسط قرار گیرد که اگر این واسطه انسان باشد، میتواند، میانجی هم باشد.
«میانجی» کسی که میان دیگران وساطت یا میانجیگری کند)
در مجموع هر وسیلهای واسطه و هر چیز که در میانه واقع شود و واسطه نام گیرد، میانجی محسوب نمیشود!
*
و اما
لغتنامهی دهخدا
وسیله:
دستاویز
(منتهیالارب، ناظمالاطباء، آنندراج)
آنچه باعث تقرب به غیر شود. آنچه به توسط آن به دیگری تقرب جویند.
واسطهی کار
(آنندراج)
میانجی
(یادداشت دهخدا)
وسیله شدن: سبب شدن. واسطه شدن
(یادداشت مرحوم دهخدا)
*
وسیله:
سبب. دستاویز
(فرهنگ فارسی معین)
*
سبب. دستاویز. آنچه به واسطهی آن به دیگری نزدیکی و تقرب پیدا میکنند.
واسطه. میانجی
(دکتر حسن عمید)
*
[همانطور که ملاحظه فرمودید، از جملهی فوق اینطور برمیآید که علامه دهخدا تفاوتی میان واژگان "وسیله" و "واسطه" قائل نشده است و این که معنای هر دو واژه را یکی دانسته، دلیلی دارد که توضیح دربارهی آن در این بخش از مقاله نمیگنجد. ضمنا دکتر حسن عمید معانی فوق را از دهخدا و دکتر معین رونویسی کرده است]
(این نگارنده)
*
وسیله جستن: واسطه جستن در کار وسیلهدار متعلق و منسوب
(ناظمالاطباء)
[در اینجا هم به نظر میرسد ناظمالاطباء واژگان «وسیله» و «واسطه» را یکی دانسته است]
(این نگارنده)
*
حال بهمعنای واژهی واسطه از دید فرهنگنویسان میپردازیم:
واسطه:
هر چیزی که در میان واقع میگردد.
(ناظمالاطباء)
وسط. میان
و الا واسطهی آن به حیرت کشد.
(کلیله و دمنه)
در واسطهی نیشابور سمکی تا سماک و فلکی ثامن بر افلاک ظاهر شد.
(ترجمهی تاریخ یمینی چاپ سنگی صفحهی ۴۳۹)
قلعهی او در واسطهی بیشههای به انبوه بود.
(ترجمهی تاریخ یمینی چاپ سنگی صفحهی ۴۱۵)
چون بواسطهی دیار هند رسید، لشکر به تخریب دیار دست برگشاد.
(ترجمهی تاریخ یمینی چاپ سنگی صفحهی۲۹۲)
(فرهنگ دهخدا)
*
در مطالب فوق از «واسطه» معنای «وسط و میان» اراده شده است، نه «وسیله»
(این نگارنده)
*
میانجی:
وسیط (آنندراج، ناظمالاطباء)
(اقرب الموارد):
جز ثنای تو نیست واسطهای
به میان من و میان قلم
«مسعودسعد سلمان»
(فرهنگ دهخدا)
*
واسطه
میانجی. دلال. مرکز. ناحیه. کرسی. شفیع. سبب. علت
(فرهنگ محمد معین)
*
وسایط. وسائط. جمع وسیطة
(ناظم الاطباء)
(فرهنگ فارسی معین)
در تداول فارسی جمع واسطه گفته میشود.
وسایط نقلیه: هر وسیلهی موتوری یا غیرموتوری که حمل بار یا انسان کند.
(فرهنگ فارسی معین)
*
همانطور که ملاحظه فرمودید؛ جز دکتر معین، دیگر فرهنگنویسان در تعریف واژهی «وسیله» از هر دو واژه یعنی: (وسیله) و (واسطه) یک معنا را اراده کردهاند اما در متون پیشینیان از «واسطه» به معنای «میانه یا «وسط» چیزی بدون ذکر "میانجیگری" یاد شده بود. ضمنا دکتر معین هرچند که باتعمق و ژرفاندیشی به تعریف واژهی «وسیله» میپردازد اما با دو اقدام متناقضگونه، اول اینکه؛ واژهی «واسطه» را (سبب و دستاویز) معنا میکند. [که البته بر تعاریف مذکور خرده نمیگیریم و آن را بهعلت استفادهی عوام از این واژگان به جای یکدیگر، مجاز میشماریم] دوم اینکه ایشان کلمهی مرکب (وسائط نقلیه) را از حیث معنا همان (وسایل نقلیه) خوانده است.
*
میانجی
مصلح در میان دو کس (آنندراج)
مصلح و میاندار
(ناظمالاطباء)
واسطه. سازش و تلفیق و ایجاد تفاهم. آشتی دهنده. اصلاحدهنده. مصلح در میان دو کس یا دو گروه واسطهی آشتی و صلح
(یادداشت مؤلف):
میانشان همه داوری شد دراز
میانجی بیامد یکی سرفراز
"فردوسی"
*
میانجی نخواهی به جز تیغ و گرز
منش برز داری ز بالای برز
«فردوسی»
*
در سرودههای فوق فردوسی بهدرستی از واژهی «میانجی» معنای «واسطه» را اراده کرده است.
(این نگارنده)
همانگونه که ملاحظه فرمودید؛ در متون پیشینیان از «واسطه» بهدرستی معنای «وسط» یا «میانه» اراده شده است و همچنین «ناظم الاطباء» با توجه به سرودهی متعالی استاد فردوسی بهدرستی کار «میانجی» یا «واسطه» را که «میانجیگری» است؛ بیان میکند اما فرهنگنویسان جایجای میان «وسیله» و «واسطه» تفاوتی قائل نشدهاند. حال چرا این بزرگواران معنای این دو واژه را یکی دانستهاند؛ ماجرایی است که سر دراز دارد.
تا آنجا که در دریای فرهنگ واژگان و تفاسیر گوناگون غور و غوطه زدم و به تعمق و تکاپو پرداختم؛ مشاهده کردم که برخی به هنگام تفسیر آیات قرآن، همینکه به واژهی «وسیله» برمیخوردند؛ آن را «واسطه» تفسیر میکردند و همین کاربرد نادرست موجب شد تا فرهنگنویسان با تأثر از آنان معنای آن را اینگونه ذکر کنند.
[البته در تفاسیر و ترجمهها شاید بتوان «وسیله» را «واسطه» خواند، آنهم به دلیل اینکه؛ در اصل «وسیله»ی مشرکین همان «واسطه»یشان بود اما بهطور قطع در معنای لغوی باید میانشان تفاوت قائل شد] و حال اصل و باقی ماجرا:
از آنجا که مشرکین مکه خداوند متعال را دور از خود میدیدند؛ (نعوذبالله) شکلی از خدای خیالی خود را با سنگ و چوب ساختند تا به زعم باطل خود روح خدا را درون کالبد آن (بت سنگی) رهنمون و به اصطلاح خدا را به خود نزدیک سازند و آن را به هنگام دعا یا عبادت میان خود و خداوند تبارک و تعالی میانجی و شفیع قرار دهند تا به اصطلاح با واسطه قرار دادن این وسیله، «بت» به درگاه خدا تقرب کنند! به همین منظور پروردگار متعال آیهای دربارهی نزدیک بودن خود نازل کرد:
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
و چون بندگانم دربارهی من از تو بپرسند، بگو که من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا بخواند، دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من بگروند، باشد که به سعادت راه یابند.
(آیهی ۱۸٦. سورهی بقره)
*
در همین زمینه در فرهنگ واژگان آنندراج ۱۲٦٠ - ۱۲٦۷ هجری شمسی در تعریف واژهی «وسیله» میخوانیم:
آنچه باعث تقرب به غیر شود. آنچه به توسط آن به دیگری تقرب جویند.
*
بخشی از تعاریف فوق، صحیح است، چراکه، گروهی از مردم جزیرهالعرب «وسیله» یعنی: بتها را «واسطه» قرار میدادند و چون تندیسها، وسیلهی واسطهی مشرکین مکه بود، فرهنگنویسان با تاثیرپذیری از مفسرین، گمان میکردند، از حیث معنوی «وسیله» همان «واسطه» است!!
به عبارتی برتر؛
از آنجا که در نظر مشرکین جزیرةالعرب، تندیسهایشان "وسیله"ی تقرب جستن به درگاه باریتعالی بهشمار میرفت و به هنگام دعا و عبادت، همان "وسیله" را میان خود و خداوند تبارک و تعالی "میانجی" یا "واسطه" قرار میدادند؛ بتهایشان، هم "وسیله" بهشمار میرفت و هم "واسطه" اما این دلیلی بر این مدعا نیست که از حیث معنوی "وسیله" را همان "واسطه" فرض کنیم!
برای نمونه؛ رادیو، نوعی "ابزار" یا "وسیله" است اما آن را نه میتوان "واسطه" نام نهاد و نه "وسیله"ی تقرب به چیزی یا کسی دانست!
چراکه هر وسیله، واسطه نمیشود و نباید آن را موجب تقرب به کسی یا چیزی یا جایی تلقی کرد!
شایان ذکر است؛ ایرادی که میتوان بر گفتهی فرهنگنویسان وارد کرد، این است که نامبرده در تعریف «وسیله» میگوید: (واسطهی کار) که این تعریف نادرست است، زیرا هیچ «وسیله»ای بهخودی خود «واسطه» یا «میانجی» نمیشود و هر وسیلهای نیز واسطه و میانجی محسوب و موجب تقرب به غیر نمیگردد!
*
از همین روی؛ مولای متقیان موارد زیر را که موجب تقرب به درگاه خدای باریتعالی میشوند؛ «واسطه» نخوانده است:
إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى: الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ، وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ، وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ، وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ، وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ، وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ، وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ، وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ، وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ
امیرالمومنین علی علیهالسلام در خطبهی ۱۱۰ نهجالبلاغه وسایل تقرب به خداوند سبحان را ده چیز معرفی فرموده است:
ایمان به خدا و رسول، جهاد، نماز، زكات، روزه، حج و عمره، صلهی رحم، صدقهی پنهانی و آشكار، نیكوكاری، یاد خداوند تبارک و تعالی، پیروی از راه و رسم پیامبر اکرم (ص) و عمل به قرآن کریم
*
پرواضح است که خداوند حکیم، در قرآن کریم به وسیلهای که مورد واسطهی مشرکین مکه بهمنظور تقرب به درگاه باریتعالی صورت میپذیرفت، اشاره کرده، نه به نوع عمل شرکآمیز آنان!
اما برخی از مفسرین هر زمان که در قرآن کریم به واژهی «وسیله» برخورد میکردند؛ میپنداشتند، باید آن را به «واسطه» معنا کنند.
همانگونه که در گذشتهتر گفته شد؛ در قرآن کریم از واژهی «وسیله» بهره برده شده نه «واسطه»:
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)
(ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا پروا کنید و [برای تقرّب] به او وسیله جویید و در راهش، جهاد کنید؛ باشد که رستگارشوید)
«سورهی مائده آیهی ۳۵»
در آیهی فوق «جهاد» نوعی «وسیله» معرفی شده است!
و همینطور:
أُولَٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا
آنهایی که (کافران به خدایی) میخوانند آنان خود به درگاه خدا وسیلهی تقرب میجویند تا که مقربتر باشند؟ و امیدوار به رحمت و ترسان از عذاب اویند که البته از عذاب پروردگارت باید سخت هراسان بود.
«سورهی اسرا آیهی ٥۷»
*
اگر از بحث ادبی خارج نشویم، باید بگویم:
بنابراین در پاسخ به کسانی که در عصر جاهلیت فریادشان گوش فلک را کر کرده بود و میگفتند [و هم اکنون نیز گروهی در جهان بنا به توجیهاتشان چنین میکنند و میگویند]: اگر "واسطه" شرک است؛ پس چرا به (گفتهی خودتان) خدا خودش جبرئیل را به عنوان "واسطه" برای نزول وحی فرستاد؛ میتوان اینگونه پاسخ داد:
در درجهی اول؛ باید دانست که از «وسیله» و «واسطه» یک معنا اراده نمیشود. چراکه (وسیله) به معنای (ابزار) و (واسطه) به معنای (میانجی) است و یکی دانستن این دو نشانهی جهل و بیتعمقی است!
در درجهی دوم؛ دانستن این نکته ضروری به نظر میرسد که "واسطه"ها نیز در مقام مقایسه با یکدیگر متفاوتند؛ چه رسد به اینکه "وسیله" را با "واسطه" یکی بدانیم!
برای نمونه: یکی دانستن وسیلهی نزول وحی (جبرییل) که از سوی خداوند متعال به پیامبران، پیغام ارسال میکرد؛ با (واسطه قرار دادن بت و یا هر چیزی دیگر) که در مقام دعا یا عبادت خدا از سوی مشرکین انجام میپذیرفت و هنوز جایجای در جهان نیز انجام میپذیرد؛ اشتباهی فاحش تلقی میشود و علت آن نیز کاملاً مشخص است:
از آنجا که خداوند تبارک و تعالی بزرگتر از آن است که انسان بتواند بر ذات اقدسش احاطهی علمی داشته باشد؛ برای ارسال پیام به پیامبر خود، "وسیله"ای در نظر میگیرد.
حال جای این سوال باقی است که آیا بشر هم (نعوذ باالله) میتواند، بگوید: انسان بزرگتر از آن است که آفریننده بتواند، به ذات او دست یابد؟ قطعاً خیر! مضاف بر این، در مقام نزول وحی، حضرت جبرییل تنها وسیلهی ابلاغ بهشمار میرود، نه واسطه! چرا که هیچگونه میانجیگری و وساطتی صورت نمیپذیرد! پس توجیه مشرکین عرب قبل از اسلام هم نادرست بود که میگفتند اگر واسطه قرار دادن چیزی در دعا و عبادت شرک است؛ پس چرا خدا برای وحی به پیامبرانش "واسطهای" در نظر میگیرد!
جان کلام اینکه؛
مقایسهی وسیلهی نزول وحی با هر نوع واسطه در عبادت قیاسی معالفارق بهشمار میرود!
در اصل «وسائط نقلیه» نادرست و «وسایل نقلیه» صحیح است اما به دلیل کاربرد زیاد کلمهی مرکب (وسائط نقلیه) گمان نکنم، بهکارگیری آن در محاورهها و نوشتارها اشکالی داشته باشد. البته اگر "وسائط نقلیه" را "وسایط نقلیه" بنویسیم، بهتر است، چون مفرد آن "وسیطه" است، نه "وسئطه"!
تهران ۱۳۶۸ فضل الله نكولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
http://nazarhayeadabi.blogfa.com/
°
شخصی محترم به نام «مهروش داداشیان ساروی» در ستون نظرها پیغام گذاشتهاند: (((وسائط جمع وسیطه است، نه واسطه. و وقتی شما مسأله رو با فرض غلط شروع میکنید، حکم هم قطعاً غلط خواهد بود)))
پاسخ: چطور این بزرگوار در مطلب این حقیر نخواندهاند که من هم همین مطلب را ذکر کردهام: «وسایط »جمع «وسیطه» است اما ایشان بداند که اولا این جمع مربوط به زبان عربی است و واژهی «وسیطه» مونث «وسیط» در زبان فارسی کاربرد ندارد و همانطور که دکتر معین فرمودهاند؛ «وسایط» در زبان فارسی جمع «واسطه» است و ما هم دربارهی زبان فارسی صحبت میکنیم نه لسانالعربیه! وانگهی اگر چنین هم نباشد، باز حکم تغییر نمیکند؛ چون معنای هر دو واژهی «وسیطه» و «واسطه» یکی است و آنچه که مهم است، این است که از هر دو واژه، معنای «میانجی» اراده میشود و صحبت من هم در همین زمینه است!
لغتنامهی دهخدا؛ وسایط. وسائط. جمع وسیطة (ناظمالاطباء) (فرهنگ فارسی معین) در تداول فارسی جمع واسطه گفته میشود. (فرهنگ فارسی معین)
وسایط نقلیه؛ هر وسیلهی موتوری یا غیرموتوری که حمل بار یا انسان کند.
فرهنگ فارسی معین
وسیط: میانجی دو دشمن