هنر شعر
نظم پرمحتوا برتر از شعر فرمالیستی بدون محتواست و برخی از عزیزان گمان نکنند، هر غزل بی‌محتوا که دارای تکنیک‌های شعری، وزن، قافیه و صورخیال و ... بود؛ شعر تلقی می‌شود! به این سروده‌ها، بازی با واژگان یا قافیه‌پردازی یا سروده‌های تفننی می‌گویند که علاوه بر این‌که شعر محسوب نمی‌شوند، بلکه مضر اذهان عموم نیز بشمار می‌روند.
گاه تنها نظم می‌تواند بیانگر احساس و اندیشه‌ی شاعر باشد. یعنی به همان صورت ساده و بدون آرایه‌های ادبی تا واژگان و عبارات، تأثیر بیشتری بر مخاطب بگذارد.
گاه آرایه‌های ادبی خود سدی در برابر بیان احساس و اندیشه می‌شوند و از صمیمیت عبارات می‌کاهند.
شاعر باید شاعر زمان خود باشد نه گذشته! از همین روی، نوع بیان، عبارات و واژگان می‌بایست بر طبق دکلماسیون روزمره‌ی مردم استوار باشد اما نه محاوره‌ای و کوچه‌بازاری، مانند برخی از سروده‌ها که جوانان امروز در فضای مجازی افسارگسیخته می‌سرایند. زبان شعر می‌بایست به‌زبان گفت‌وگو نزدیک باشد تا احساس شاعر سریع‌تر در جان و دل مخاطب بنشیند و موثر واقع شود.
«هنر شعر» همانا بیان احساس و اندیشه است که موجب می‌شود، شاعر در سروده‌ی خود به اوج معنا برسد. دانش معانی و بیان. تشبیهات. استعاره. صورخیال، هنر محسوب نمی‌شوند، بلکه تکنیک شعری به‌شمار می‌روند. همان‌طور که پیش‌تر عرض کردم؛ نظم گاه از شعر بدون محتوا برتر است. امروزه در گروه‌های ادبی، نوجوانان سروده‌ی خود را در معرض دید اعضا قرار می‌دهند و قبل از این‌که به فکر بیان احساس و اندیشه باشند؛ در اندیشه‌ی استخدام آرایه‌های ادبی هستند که این کاملاً نادرست است.
از نظر من:
شعر، کلامی است خیال‌انگیز، دارای وزنی آهنگین که می‌بایست بیان کننده‌ی احساس و اندیشه‌ی شاعر باشد که اگر آرایه‌های ادبی یا کلام خیال‌انگیز، به‌منظور بیان احساس و اندیشه صورت نپذیرفته باشد؛ آن سروده، تنها صنعتگری است.
گروهی معتقدند که تنها ویژگی برخی کلمات است که شعر را می‌آفریند و در این زمینه، خود قلنبه‌‌پراکنی می‌کنند و این در حالی‌است که واژگان زیبایی خود را از اندیشه‌ها کسب می‌کند. البته با میناگری واژگان مخالف نیستم و خود همیشه چنین می‌کنم اما این عمل در من به ضرورت بیان احساس و اندیشه صورت می‌پذیرد، نه بدین منظور که بخواهم با واژگان دور از فهم عوام، سروده‌های فرمالیستی بدون محتوا ارائه دهم.
اعتقادم بر این است؛ زمانی‌که احساس بر روح شاعر مستولی شود؛ مضمون، قالب شعر، وزن و قافیه، واژگان، آرایه‌های ادبی، نوع بیان، به‌گونه‌ای خودکار پدیدار می‌شود و تماما چون عروسی سپیدپوش در ذهن شاعر به رقص در می‌آیند و به‌اصطلاح مظروف در ظرف می‌نشیند و در مجموع باید دانست که نباید بیان حقیقت را قربانی واژگان یا قالب شعر کرد.
تکرار می‌کنم:
این احساس است که فرمان می‌دهد قالب شعر، یعنی: «وزن. قافیه» نوع واژگان و آرایه‌های ادبی به‌وجود آید.
آرایه‌های ادبی از واژگان به‌وجود آمده‌اند اما این آرایه، گاه می‌تواند، خود حجابی بر بیان احساس و اندیشه‌ی شاعر باشد!

فضل الله نکولعل آزاد. بهار ۱۳۹۷
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۷ |