تبریز
نسرین سید زوار۹
تبریز
نیمی از من ..،
در شمارش نفسها
رو به پایان است
و نیمی دیگر
در میان کوههای تبریز
جا مانده است!
اگر قصد دیدار مرا کردی
به دشت پروانههای تبریز
پرواز کن!
بالهایت را در کوچه باغش، بگشا
و در بهشتی که پدرم
صورتش را
با چشمه های عشق می شست
قدم بزن !
سراغ قلب مادرم را
از تلاطم آبی نگاه پدر بگیر
اندکی از من
در نفسهای مادرم
اندکی در ریشه ی درختان باغ گلستان
اندکی در غیرت ستارخان
و اندکی در شراب شعر شهریار
جامانده است!
شاعر : نسرین سید زوار
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
حوّا و گندم
هنوز حوّا در گندم زار بود که من
در آغوش آسمان
دیوانه وار ، عاشقت شدم
نوبت آفرینش زمین و
وصال آدم و حوا رسید!
یاد تو را جای درخشانترین ستاره
کاشتم
و به ناگاه
سقوط کردم
حالا در بی مهرترین مکان زمین
که خاکش پر از پچ پچ کلاغهاست
و باغچه هایش با خون آدم ها
آبیاری می شوند
و
در ظلمت نور خورشیدی که
روزها با
سرم دور خودش
می چرخد ...،
به تاریکی زیبای آسمان می اندیشم !
شاعر : نسرین سید زوار
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com