ملک سلیمان

 

پیش صاحبنظران ملک سلیمان بادست

بلکه آنست سلیمان که ز ملک آزادست

 

آنکه گویند که برآب نهادست جهان

مشنو ای خواجه که چون درنگری بربادست

 

دل بر این پیرزن عشوه گر دهر مبند

کاین عروسیست که در عقد بسی دامادست

 

یاد دار این سخن از من که پس از من گوئی

یاد باد آنکه مرا این سخن از وی یادست

 

خیمه ی انس مزن بر در این کهنه رباط

که اساسش همه بی موقع و بی بنیادست

 

حاصلی نیست به جز غم ز جهان خواجو را

شادی جان کسی کو ز جهان آزادست

 

شاعر : خواجوی کرمانی

Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com

Www.lalazad.blogfa.com

 

 
نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در جمعه ۵ آبان ۱۳۹۶ |