.

              آیا به یاد داری ؟

 

امشب دلم گرفته با گریه های باران

از دل چگونه شویم غمهای بیشماران ؟

 

اکنون غریب و خسته تنها و دل شکسته 

غم بر دلم نشسته نه ده نه صد هزاران

 

در بند ننگ و نامم غمگین و تلخ کامم 

می گریم و مرا هست حالی چو بی قراران 

 

بودم به خواب غفلت در نوبهار هستی 

چون برق آمد و رفت عمرم به روزگاران

 

آیا به یاد داری ؟ بر روی هر درختی 

روزی نوشته بودم نامت به یادگاران 

 

آیا به خاطرت هست ؟ گفتی تو عاشقانه 

بنگر به ماه روشن در موج چشمه ساران 

 

آمد بهار و ما را غیر از غمی به دل نیست 

زان روزها که بودی با من چو نوبهاران 

 

بعد از گذشت سالی رفتم در آن حوالی 

غمگین و اشکریزان چون حال سوگواران

 

دیدم هنوز ماندست نام تو بر دل کاج 

اما ز ما نشان نیست جز نقش در چناران 

 

جز نام چیز دیگر ماند در این زمانه ؟

یا نیز می رود آن از یاد روزگاران ؟

 

شاعر : مجید شفق 

www.lalazad.blogfa.com

Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در جمعه ۲۱ مهر ۱۳۹۶ |