گرگ دهن‌آلوده

ای یار جفا کرده‌ی پیوند بریده!
این بود وفاداری و عهد تو ندیده؟

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن‌آلوده و یوسف ندریده

ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند:
افسانه‌ی مجنون به لیلی نرسیده

در خواب گزیده لب شیرین گلندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده

بس در طلبت کوشش بی‌فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده

مرغ دل صاحبنظران صید نکردی
الا به کمان مهره‌ی ابروی خمیده

میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس؟
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده؟

گر پای به در می‌نهم از خطّه‌ی شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده

با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم، دعا گفته و دشنام شنیده

روی تو مبیناد دگر دیده‌ی سعدی
گر دیده به کس باز کند روی تو دیده
 شاعر: سعدی شيرازى
Www.lalazad.blogfa.com
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در شنبه ۸ مهر ۱۳۹۶ |