فریدون مشیری
Fereydoon Moshiri.jpg
 

   دریاب مرا

ای بر سر بالینم افسانه سرا دریا

 افسانه عمری تو باری به سر آ دریا

ای اشک شبانگاهت آیینه‌ى صد اندوه

ای ناله ى شبگیرت آهنگ عزا دریا

با کوکبه ى خورشید در پای تو میمیرم

بردار به بالینم دستی به دعا دریا

امواج تو نعشم را افکنده در این ساحل

دریاب مرا دریا درياب مرا دریا

 زان گمشدگان آخر با من سخنی سر کن

تا همچو شفق بارم خون از مژه ها دریا

چون من همه آشوبی در فتنه ى این طوفان

 ای هستی ما یکسر آشوب و بلا دریا

با زمزمه ى باران در پیش تو میگریم

چون چنگ هزار آوا پر شور و نوا دریا

تنهایی و تاریکی آغاز کدورتهاست

خوش وقت سحر خیزان وان صبح و صفا دریا

بردار و ببر دریا اين پیکر بی جان را

در سینه ى گردابی بسپار و بیا دریا

تو مادر بی خوابی من کودک بی آرام

لالایی خود سر کن از بهر خدا دریا

دور از خس و خاکم کن موجی زن و پاکم کن

وین قصه مگو با کس کی بود و کجا دریا

 شاعر : فريدون مشيرى

Www.Lalazad.blogfa.com

Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۶ |