شاعر و آیینه

گمانم شاعر و آیینه همزادند با چشمت
که با خندیدنت شادند و از اخم تو دلگیرند

شاعر کرمانشاه: هاله محمودی 

تقدیم به بانوان سرزمینم

حتّی اگر به خاطر عشق تو بشکنم
زیباترین حقیقتم این است چون زنم

هربار مثل زلزله مى ريزدم به هم
این موج اشتیاق که افتاده بر تنم

چون زورقی شکسته ام امّا هنوز هم
دل را به شوق عشق تو بر آب می زنم

اندوه سرزمین دلم را گرفته است
امّا دل از قلمرو چشمت نمی کَنم

احساس را به سمت نگاهِ تو می برم
حسرت میان خاطره هامان نمی تنم

این‌ روزها که حال دلم‌ روبراه نیست
از شرم‌ روی توست اگر دم نمی‌ زنم‌ 

با بغض های کلّ جهان گریه کرده ام
روحم! كه با زبان بدن حرف می زنم

شاعر کرمانشاه: هاله محمودی

گنجور شعر www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com

 

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ |