کبری

معرفی یک نویسنده

دکتر کبری باباشاه

در سال ۱۳۴۲ در یک خانواده‌ی باایمان در شهر تهران متولد شد. از همان ابتدای کودکی زیر نظر مادر متدین خود کم و بیش با احکام دینی آشنا و با مطالعه‌ی بسیار دارای دکترا در رشته‌ی الهیات شد. نامبرده یکی از استادان دانشگاه آزاد اسلامی نیز می‌باشد. او چندین کتاب را تالیف کرده است. آثار او عبارتند از:

احوالات سالک. ظرایف عرفانی در معراج. آموزش قرائت قرآن کریم
 1- احوالات سالک در نمط نهم اشارات
کبری باباشاه - آموزشی تالیفی ارشدان - 182 صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ 1 سال 1395 - 1000 نسخه - 100000 ريال - 7 -61-8170-600-978 
 
 2- ظرایف عرفانی در معراج
کبری باباشاه - راز نهان - 330 صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ 1 سال 1391 - 1000 نسخه - 85000 ريال - 8 -036-258-600-978 
 
 3- آموزش قرائت قرآن کریم: ترجمه بر اساس تفسیر المیزان - خط عثمان طه ویژه دانشجویان حج عمره
کبری باباشاه - راز نهان - 116 صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ 1 سال 1391 - 1000 نسخه - 5000 ريال  

 Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com

فضل الله نکولعل آزاد.  پاییز ۱۳۹۷ (گنجور شعر آزاد)

 


برچسب‌ها: کبری باباشاه
نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۷ |

 

حسین گل گلاب

*

golgolab

مزار مرحوم گل گلاب

*

ترانه‌ی "ای ایران ای مرز پر گهر" به چه منظور ساخته شد؟

عده‌ای می‌گویند:

در سال ۱۳۲۲ زمانیکه متجاوزان کثیف انگلیسی به ایران ورود کرده بودند ؛ آقای گل گلاب ناظر پرخاشگری یک سرباز گستاخ انگلیسی به یک افسر ایرانی بود که سرباز انگلیسی ، کشیده ی محکمی به گوش افسر ایرانی میزند . گل گلاب پس از دیدنِ این صحنه ی  تاسف بار ، بغض کنان با چهره ای غمگین نزد روح الله خالقی می رود و سروده ی خود را ارائه می دهد . او موسیقی را می سازد و بنان استادانه می خواند !

مرحومان ؛ روح الله خالقی . غلام حسین بنان

*

گل گلاب به بنان می گوید :

به جایی رسیده ایم که سرباز اجنبی تو گوش افسر نظامی ایرانی بزند ! سپس این ترانه را برایش میخواند :

ای ایران ای مرز پر گهر

ای خاکت سرچشمه ی هنر

دور از تو اندیشه ی بدان

پاینده مانی و جاودان

ای … دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم

جان من فدای خاک پاک میهنم

مهر تو چون شد پیشه ام

دور از تو نیست اندیشه ام

در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما

پاینده باد خاک ایران ما

سنگ کوهت دُر و گوهر است

خاک دشتت بهتر از زر است

مهرت از دل کی برون کنم

برگو بی مهر تو چون کنم

تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست

نور ایزدی همیشه رهنمای ماست

مهر تو چون شد پیشه ام

دور از تو نیست ، اندیشه ام

در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما

پاینده باد خاک ایران ما

ایران ای خرم بهشت من

روشن از تو سرنوشت من

گر آتش بارد به پیکرم

جز مهرت در دل نپرورم

از … آب و خاک و مهر تو سرشته شد دلم

مهرت ار برون رود چه می شود دلم

مهر تو چون ، شد پیشه ام

دور از تو نیست ، اندیشه ام

در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما

پاینده باد خاک ایران ما

اما خسرو معتضد تاریخ نگار و نویسنده ی برجسته ی ایرانی پاییز ۱۳۹۷ در برنامه‌ی رادیویی خود می‌گوید: بیست و پنج اردیبهشت ۱۳۲۲ پنج کارگر ایرانی به دست سربازان هندی تبار که آن زمان تحت استعمار انگلیسی‌ها بودند؛ در راه تهران کرج به قتل می‌رسند و این موجب می‌شود که گل‌گلاب؛ سروده‌ی "ای ایران ای مرز پرگهر" را بسراید و روح الله خالقی موسیقیدان برجسته‌ی آن دوران آهنگ آن را بسازد و بنوازد که در سرتاسر جهان این سروده بوسیله‌ی ایرانیان همین‌گونه به اجرا درمی‌آید! لازم به یاد آوری است که سراینده این سروده را تقدیم به پنج کارگر ایرانی کرد!

فضل الله نکولعل آزاد

Www.fazlollahnekoolalazaf.blogfa.com

 

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۷ |

 بحر متدارک

وزن سروده ی زیر ( چهار بار فاعلن ) در هر مصرع است ! این ریتم به طور ناگهانی در ذهنم به رقص در آمد تا اینکه عاقبت این سروده اینگونه به پایان رسید. تا کنون شعر زیادی با این وزن مشاهده نکرده ام ( حسن و لطف ترا بنده ی مهر و مه / خط و خال تو را مشک تر خاک ره / و شاید صدها سروده بر این وزن باشد ) مدتها بعد، پس از سرودن قطعه ی زیر، در ادبیات عرب سروده ای بر این وزن یافتم !

یا بنی عامِرٍ قَد تَجَمَّعْتُمُ

فاعلن . فاعلن . فاعلن . فاعلن

یا بنی عامِرِن قَد تَجَمْ مَعتُمو

پیراهن عشق

سینه از آتش عشق تو ایمن است

چون دلِ خسته را عشق پیراهن است

 

دوست دارم ترا ای همه هستی ام !

تا زمانی که جان در سرای تن است

 

بس که از عشق تو دم زدم پیش خلق

نام تو شهره در کوی و هر برزن است

 

نیست ترسی ز غم در دل و جان من

سینه ی گرم تو چون پناه من است

 

با غم عشق تو روز و شب زنده ام

چون مرا یاد تو علت بودن است

 

اشک چشمان تو در نگاهت چنان

قطره ی شبنمی بر تن سوسن است

 

پا منه سوی گل چون حسادت کند

گر که بیند ترا کار او شیون است

 

ترسی از ماه دی نیست در شهر دل

از نگاه تو چون آتشی روشن است

تهران ۱۳۶۷ دی ماه

فضل الله نکولعل آزاد

Www.lalazad.blogfa.com

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در سه شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۷ |